خدایا ! با نام تو آغاز می کنم و برای تو قلم را به نگارش در می آورم . نگارش از وجودم جاری می گردد . اگر رضای تو در دلم نباشد ، هیچ است و پوچ . در سنگر کوچک در کلبه ای محقر به روی هور بزرگ باتلاق عظیم حکایت از مردانی می کنم که به خاطر خدا دست از هر چیز شسته و سر خود را به خدای خویش عاریه سپرده اند ، چهرة بشاش و زیبای این رزمندگان انسان را به یاد قاسم ابن الحسن( ع ) می اندازد . چهرة پر طراوت و بوی خوش رزمندگان حکایت از فداکاری های علی اکبر امام حسین ( ع ) می کند . آواز پرندگان مهاجر صدای موج آب ، آواز دلنشین و صوت دعا و قرآن جان بر کفان ، خاطره های شیرین را در قلب انسان جان می دهد ؛ خدایا ! اینها چه کسانی هستند از کجا آمده اند ؟ به دستور که آمده اند ؟ به کجا می خواهند بروند ؟ فکر و هدفشان چیست ؟ به خاطر چه اینقدر شهامت و فداکاری به خرج می دهند ؟
چه غروب زیبایی بود آن روز وقتی .....
مشاهده متن کامل مناجات شهید در ادامه مطلب ...