بسم الله الرحمن الرحیم
مادر من ! از تو یک خواهش دارم ، اگر شهید شدم ، در مرگم گریه و زاری نکنید ؛ بلکه خوشحال باشید که فرزندتان را در راه خدا داده اید . مادر و پدر عزیزم ! من را ببخشید که شما را ناراحت کردم و فرزند خوبی برای شما نبودم . انشاالله شما من را می بخشید . قرار بود 17 فروردین تسویه حساب کنم ، ولی فردا به صدام حمله ور می شویم و خداوند خواست که در این عملیات شرکت کنم و چیزی دیگر به حمله نمانده و انشاالله در این حمله عمر صدام تمام خواهد شد . اگر شهید شدم ، برای من گریه نکنید ؛ چون ناراحت می شوم و شما باید خوشحال باشید و شربت و شیرینی هم بپردازید تا چشم دشمنان کور گردد . به امید پیروزی رزمندگان اسلام بر کفر جهانی و نابودی صدام و صدامی ها ، شما را به خدا می سپارم و خواهش من هم یادتان نرود .
خدانگهدار
راه قدس از کربلا می گذرد ؛ به امید آن روز .
16 /1 / 1362
منبع مطلب : کتاب وصیت در آخرین ایستگاه