سید حسین پور حسینی در فروردین 1346 در محلة قائمِ شهر باغین به دنیا آمد . مادرش - بی بی جان – او را از همان کودکی به مراسم مذهبی اهل بیت می برد تا او را با سیرة جدش امام حسین (ع) آشنا کند . پدرش - سید محمّد – در شرح زندگی فرزندش اینگونه نقل می کند: قبل از انقلاب روزگارم با شغل کشاورزی سپری می شد که حسین تنها فرزند پسرم وارد زندگی من و مادرش- بی بی جان- شد . او چشم امید ما بود . منتظر بودیم تا روزی بزرگ شود و عصای دستمان گردد . سید حسین دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را در شهر باغین گذراند و بعد از پایان مقطع تحصیلی راهنمایی برای ادامه تحصیل در سال 1360 وارد هنرستان شهید دادبین شهرستان کرمان شد . در این ایام حال و هوای انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی بر همة افکار سایه انداخته بود . حسین نیز مجذوب تمامی فعالیتهای جنگ شده بود و بیشتر فعالیت های سیاسی روز و حال و هوای جبهه های جنگ را کنجکاوانه پی گیری می کرد . اکثر روزها بعد از پایان کلاس های درس صبح ، به بسیج شهرستان کرمان می رفت تا آموزشهای نظامی را فرا بگیرد .
او نوجوانی 16 ساله بود ، اما افکارش ، سنش را بیش از این نشان می داد و آرزویی در در دل نداشت جز رفتن به جبهه و ذکر لبش این بود : « ما باید به جبهه برویم و از اسلام دفاع کنیم » . سید محمّد در ادامه می افزاید : در مورخ 25 /01 / 1362 برای یک مراسم جشن نزد اهل فامیل ، به شهرستان رفسنجان دعوت بودیم که به هنگام حرکت با بی میلی سید حسین برای همراهی با خانواده روبرو شدیم و هر چه اصرار کردیم ، نیامد . به ناچار بدون وی رفتیم . بعد از پایان مراسم تقریبا اواخر شب بود که به خانه بازگشتیم . وارد خانه که شدیم ، نبودش به سرعت احساس شد . بعد از پرس و جویی کوتاه از دوستان و همسایگان متوجه شدیم که بدون خداحافظی به جبهه رفته است . از آن شب به بعد دلداگی او به جبهه و دل شورگی ما ، شروعی پایان ناپذیر گرفت . سید حسین چندی بعد از حضورش در جبهه و خلق حماسه های جاودانه به خانه بازگشت تا اندکی تسّلی بخش دل نگران مادرش باشد و او را برای سفری دیگر آماده کند .
منبع مطلب : کتاب وصیت در آخرین ایستگاه