loading...
آخرین ایستگاه
سنگر اطلاعات


مرتضی شجاعی بازدید : 375 چهارشنبه 30 مرداد 1392 نظرات (0)

با سلام و درود بر آقا امام زمان ( عج ) و با درود و سلام بر نایب بر حق آن حضرت امام خمینی ؛ و صلوات و رحمت بی پایان الهی بر شهیدان همیشه زنده انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی که در نبرد با کفر جهانی و مزدوران در راه اعتلا و زنده نگه داشتن پرچم توحید در خون پاک خود غلتیدند و بلقاء الله پیوستند . درود خدا و رسول او و سلام پر افتخار امام و امت شهید پرور بر تمامی عزیزان رزمنده و پیکارگران شهادت طلب جبهه های جهاد فی سبیل الله که امر امام یعنی فرمان خدا را لبیک گفتند و برترین سلاح را بر شیاطین شرقی و غربی به اثبات رساندند ؛ و به امید پیروزی آنان و به امید شفای عاجل مجروحین و معلولین و به امید آزادی قدس و اسلام و پرچم عدالت اسلامی در سرتاسر جهان به اهتزاز در آید .


غم عشق حسین بیابان پرورم کرد      هوای وصل بی بال وپرم کرد


سلام و آفرین  بر تو ای مادر که چنین فرزندی را پرورش دادی و تقدیم انقلاب نمودی . مادر ! به خدا این را بدان که هیچ وقت زحمات تو را فراموش نخواهم کرد ، حتی در آخرت و این را بدان تو پیش فاطمه زهرا ( س) سربلند و سرافراز خواهی بود . پدر ، مادر ، برادران و خویشاوندان ! اگر روزی خبر شهادت مرا شنیدید ، مرا در تابوت بگذارید ، درون یک پارچه سرخ بگذارید و گل سرخ بر روی آن بریزید تا همه بدانند من در جبهه درونی با هوای نفس و در جبهه خارجی با دشمن ، با خون سرخم جنگیدم و خداوند نه مرگ در راه خودش ، بلکه شهادت را به من عطا نمود . من خودم می دانستم که سعادت شهید شدن را ندارم و با خود عهد بستم آنقدر در راه خدا برای رضای او با دشمنان این مرز و بوم و دشمنان خدا و کتاب خدا قرآن بجنگم تا شاید خدا رحمتش را بر من عطا فرماید و از سر گناهان من بگذرد ؛ چون که من گناه زیاد کرده ام  و به همین خاطر با دشمن درونی خودم هوای نفس جنگیدم و استقامت می کردم تا شاید کوله باری از گناهم کم شود .
پدر و مادر ! اگر من شهید شدم ، شما ناراحت نباشید که من چرا شهید شده ام ، شما باید خوشحال باشید که چنین فرزندی که  فرزند آخر شما بود ، تربیت کردید و در راه خدا  او را لباس رزم پوشاندید و روانه جبهه کردید  و در راه خدا به شهادت رسید و به آرزوی خود رسید .
افراد ضد انقلاب و ضد خدا و ضد دین خدا می گویند شهید مرده است ، این طور نیست ؛ خداوند می فرماید :


ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون


و به آنها که در راه خدا کشته می شوند ، مرده مگوئید ؛ بلکه آنان زنده هستند و شما نمی فهمید .


ولا تحسبَّن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون


هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شده اند ، مردگانند ؛ بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند .


و اینگونه آیات جواب افراد جاهل است که می گویند افسوس فلان جوان مُرد ، خیری که از عمرش ندید و ناکام از دنیا رفت ؛ و قرآن به اینها جواب می دهد که شهیدان راه حق را مرده نگوئید و خیال نکنید که اینها مرده هستند و گمان نکنید که ناکام رفتند ، الان زنده هستند پیش پروردگارشان و خدا که ولی شهیدان است ، از آنها پذیرایی می کند و شما نمی دانید اگر شعور قرآنی بود ، برای حضرت علی اکبر ( ع ) اینگونه مرثیه نمی خواندند :  * شد کفن رخت دامادی تو *
و دانسته شود مقصود از این حیات و زندگی که شهیدان دارند ، حیات واقعی است و مرزوق به رزق ربانی هستند نه حیات پنداری و اعتباری .  به این معنا که نام نیک آنان برای آیندگان باقی است . این منطق کسانی است که انسان را با مرگ تمام شده می دانند . نه اینطور نیست و نخواهد بود وکسی شهید می شود و به زمین در صف نبرد می افتند ، در همان هنگام دو حوری حاضر می شوند و سر شهید را بلند می کنند و روی زانوهای خود قرار می دهند و به او مرحبا می گویند و شهید هم به آنها مرحبا می گوید . آن دو حوری زوج او هستند .
از تمامی قوم و خویش می خواهم  که مرا دعا کنند واز همه التماس دعا دارم و چند کلمه با مادرم صحبت می کنم که برای من زحمت کشید ، اول این را بدانید که  وقتی زاده شدم ، من گریان و شما خندان بودید و وقتی از دنیا می روم ، من خندانم و شما گریان و برای من اشک خواهید ریخت .
ای مادر ! ای اختر مهربان موجود ! که جسمم را تربیت کردی و روحم را پرورش دادی ،  می دانم  ، خوب می دانم که هیچ انسانی بیش از تو وجود خود را در آتش سوزان زحمت نمی سوزاند و مرا در آغوش گرم خویش نمی نهد . بلی هیچ کس بیشتر از تو مرا دوست نداشت و در تربیتم از تو پا فراتر نگذاشت . هیچ شخصی بی خوابیهایی را که برای راحتی من تحمل می نمودی ، تحمل نکرد و در پرورشم خواب شیرین خود را از دست داده ای . مادر ! چه اندازه رنج برده و چقدر زحمت کشیدی تا بزرگ شدم و به ثمر رسیدم ؛  اما ، اما وقتی بزرگ شدم و خود را شناختم ، ای کاش ! ای کاش من بودم تا در افق قلبت می تابیدم و با مهرتابناک زندگی تاریک را روشن می ساختم ؛ ولی ، ولی اکنون که من نیستم ، پس بیا بیا و خاک پیرامون مزار فرزند شهیدت را در چشمان پر مهر خویش نقش بند و در پرتوی که  نقش آن از دیدگانت ایجاد می شود ، مرا جستجو کن و بگو ای خدا ! جگر گوشه ای داشتم ، در راه تو تقدیم نمودم و در آخر از خواهران می خواهم حجاب خود را حفظ کنند و زینب وار آن را ادامه دهند .  

 

 

والسلام
خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
از خدا می خواهیم که ما را پایبند و وفادار به خون شهدا قرار دهد  . 17 /10 / 1365

 

 

منبع مطلب : کتاب وصیت در آخرین ایستگاه


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سلام. این وبلاگ متعلق است به آنانی که دعا داشتند ادعا نداشتند ، نیایـش داشتند نمایش نداشتند ، حیا داشتند ریا نداشتند ، رسم داشتند اسم نداشتند. متعلق است به شهیدی که میگوید بگذارید گمنام باشم که به خدا قسم گمنام بودن بهتر است از اینکه فردا افرادی وصایایم را شعار قرار دهند و عمل را فراموش کنند. اکثر مطالب این وبلاگ برگرفته از کتاب وصیت در آخرین ایستگاه میباشد. ------------------------------------------ مـــادرم زمـانــی کـــه خبـــر شهـــادتــم را شنیــدی گــریــه نــکن، زمـان تشیــع و تـدفینــم گــریــه نــکن، زمــان خــوانــدن وصیـــت نــامـه ام گــریــه نــکن؛ فقـط زمـانی گـریــه کـن کـه مــردان مـا غیــرت را فـرامــوش می کننـد و زنـــان مــا عفـت را *شهیـد سعیـد زقـاقـی* ------------------------------------------ گروهی مرگ را در آغوش گرفتند و شهید شدند؛ و ما را مرگ در بر گرفت و مردیم
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    قالب وبلاگ را چگونه می بینید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 20
  • کل نظرات : 26
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 9
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 15
  • باردید دیروز : 29
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 274
  • بازدید ماه : 117
  • بازدید سال : 15,631
  • بازدید کلی : 99,219
  • کدهای اختصاصی

    ساعت فلش مذهبی وصیت شهدا ذکر روزهای هفته اوقات شرعی
    دعای عظم البلا جنگ دفاع مقدس