حمید تحصيلات ابتدايي را در شهرباغین ، در دبستان شهید آیت الله دستغیب - ارباب زاده سابق - به اتمام رسانید . سپس در سال 1346 به همراه خانواده به محل شغل پدر-شهرستان کرمان- عزیمت نمود .
تحصیلات راهنمایی را درمدرسه فروغ و دوره دبیرستان را در مدرسه شریعتی -شاهپور سابق - با موفقیت به پایان رسانید . سپس وارد دانشسرای مقدماتی شد . پس از پایان تحصیلاتش در اول مهر ماه 1357 به استخدام آموزش و پرورش در آمد و در روستای سه کنج کرمان مشغول به امر خطیر تعلیم و تعلّم دانش آموزان آن منطقه شد . در همین ایام تظاهرات و اعتصابات مردمی علیه رژیم به اوج خود رسیده بود . به طوری که اغلب شهر های کشور دچار تشویش شده بودند . استان کرمان نیز از این قاعده مستثنی نبود. حمید که خود دستی بر آتش داشت ، با پخش اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی امام در این راه ثبات قدم خود را به خوبی نشان داده بود ، با اوج گیری تظاهرات مردمی از روستای سه کنج به شهرستان کرمان آمد . در اولین تظاهرات مردمی و سخنرانی های روحانیون چنان شور و هیجانی گرفت که یکباره خویش را وقف اسلام و امام کرد . او اعلامیه های امام را به روش های مختلف به دست می آورد و به هنگام نماز جماعت در بین صفوف نمازگزاران پخش می کرد و در تظاهراتی که علیه شاه معدوم انجام می شد ، فعالانه شرکت می کرد . تا اینکه به وسیله ساواک بازداشت شد . اما ماموران که اطلاعاتی از فعالیت هایش به دست نیاوردند ، به ناچار آزادش کردند . ساعتی بعد حمید به خانه باز گشت . بعدها حمید می گفت : « هیچ ساعتی برایم دلپذیرتر از آن لحظات نبود ، زیرا خودم را در آستانه شهادت می دیدم » چندی بعد حمید به همراه فرهنگیان در 24 مهر 1357 در اعتراض به آتش زدن مسجد جامع کرمان دست به اعتصاب زدند تا نفرتشان را از رژیم و عمّال آن نشان دهند . سرانجام در 24 آذر 1357 ساعت 2 بعد از ظهر بعد از خداحافظی از خانواده به طرف مسجد امام کرمان محل برگزاری تظاهرات مردمی حرکت کرد . هنگام خروج از خانه به مادرش گفت : « مادر دیگر منتظرم نباشید ، امروز حتماً تیراندازی می شود » . عصر همان روز مورد اصابت گلوله دژخیمان شاه قرارگرفت و پس از 5 روز بستری شدن دربیمارستان راضیه فیروز کرمان به سوی معبود شتافت .
راهش پر رهرو و يادش گرامي باد .
منبع مطلب : کتاب وصیت در آخرین ایستگاه